فهرست مطالب
- 1 امپلیفایر هوشمند چیست و چگونه کار میکند؟
- 2 فناوریها و قابلیتهای کلیدی در امپلیفایرهای هوشمند:
- 3 تفاوتهای امپلیفایر هوشمند با امپلیفایر سنتی
- 4 مزایا و معایب امپلیفایرهای هوشمند
- 5 معایب (نکات منفی) :
- 6 نکات مهم در خرید امپلیفایر هوشمند
- 7 کاربردهای امپلیفایر هوشمند در خانه هوشمند
- 8 معرفی چند مدل و برند برتر امپلیفایر هوشمند
- 9 جمعبندی
امروزه امپلیفایرهای هوشمند به یکی از ترندهای داغ دنیای صوتی خانگی و سیستم صوتی هوشمند تبدیل شدهاند. این دستگاهها که گاهی Streaming Amplifier یا Network Amplifier نیز نامیده میشوند، در واقع نسل پیشرفتهای از تقویتکنندههای صوتی هستند که امکانات اتصال به شبکه، پخش موسیقی آنلاین و کنترل هوشمند را در یک جعبه واحد ارائه میکنند. در این راهنمای جامع، ابتدا به معرفی ماهیت و تکنولوژیهای امپلیفایر هوشمند میپردازیم، سپس تفاوتهای آن با امپلیفایرهای سنتی را بررسی کرده و مزایا و معایب هر کدام را مرور میکنیم. در ادامه نکات مهم هنگام خرید یک امپلیفایر هوشمند را مطرح کرده و کاربردهای آن در خانه هوشمند را توضیح میدهیم. در پایان نیز برخی از مدلها و برندهای برتر این حوزه را معرفی خواهیم کرد. این مقاله با ساختاری منظم و تیترهای مشخص تهیه شده تا مطالعه آن برای شما آسان و مفید باشد.
امپلیفایر هوشمند چیست و چگونه کار میکند؟
امپلیفایر هوشمند یک تقویتکننده صوتی پیشرفته است که علاوه بر وظیفه اصلی تقویت صدا، قابلیتهایی فراتر از یک آمپلیفایر معمولی دارد. یک تعریف ساده این است که امپلیفایر هوشمند ترکیبی از یک آمپلیفایر سنتی با یک پخشکننده موسیقی مبتنی بر شبکه (استریمر) در قالب یک دستگاه است به عبارت دیگر، این دستگاه دو جزء کلیدی اضافه دارد: یک مبدل دیجیتال به آنالوگ (DAC) داخلی برای تبدیل سیگنالهای موسیقی دیجیتال به صدا، و یک رابط شبکه (Wi-Fi یا اترنت) برای اتصال به اینترنت یا شبکه محلی وجود یک سیستمعامل داخلی نیز امکان دسترسی مستقیم دستگاه به سرویسهای پخش موسیقی آنلاین (استریمینگ) را فراهم میکند
از نظر طرز کار داخلی، امپلیفایر هوشمند سیگنالهای صوتی را میتواند هم از منابع دیجیتال (مانند فایلهای موسیقی در سرویسهای آنلاین یا روی شبکه خانگی) و هم آنالوگ (مانند ورودی AUX یا صدای تلویزیون) دریافت کند. در صورت دریافت ورودی دیجیتال، ابتدا دادهها توسط DAC داخلی به سیگنال آنالوگ تبدیل میشوند. سپس سیگنال آنالوگ از طریق مدار تقویتکننده (معمولاً کلاس D در بسیاری از مدلهای مدرن به خاطر راندمان بالا و اندازه کوچک) تقویت شده و به بلندگوهای متصل ارسال میشود . تفاوت مهم در مقایسه با آمپلیفایرهای قدیمی این است که امپلیفایر هوشمند یک پردازنده/کنترلر داخلی نیز دارد که وظیفه مدیریت بخشهای هوشمند را برعهده دارد – از اتصال به شبکه Wi-Fi و بلوتوث گرفته تا اجرای اپلیکیشنهای استریم موسیقی و کنترل دستورهای کاربر.
فناوریها و قابلیتهای کلیدی در امپلیفایرهای هوشمند:
- پخش موسیقی دیجیتال و استریم آنلاین: اصلیترین ویژگی یک آمپلیفایر هوشمند توانایی دریافت موسیقی در قالب دیجیتال از منابع گوناگون است این دستگاهها عموماً از سرویسهای استریمینگ محبوب مانند Spotify، Tidal، Apple Music، رادیو اینترنتی TuneIn و … پشتیبانی میکنند. همچنین پشتیبانی از AirPlay 2 اپل، کرومکست (Chromecast) و Spotify Connect در بسیاری از مدلها وجود دارد تا بتوان موسیقی را مستقیماً از گوشی یا تبلت به آمپلیفایر ارسال کرد. به بیان ساده، یک آمپلیفایر هوشمند خود به تنهایی میتواند نقش یک پخشکننده موسیقی شبکهای را بازی کند و نیاز به دستگاه جداگانه برای استریم را برطرف میسازد.
- اتصالات بیسیم و شبکه: تقریبا همه امپلیفایرهای هوشمند از Wi-Fi برای اتصال بیسیم به شبکه خانگی بهره میبرند و بسیاری نیز دارای بلوتوث داخلی هستند تا بتوان موسیقی را مستقیماً از طریق بلوتوث پخش کرد. در مشخصات این دستگاهها، نسخههای بلوتوث (مانند 5.0 یا 5.2) و کدکهای صوتی پشتیبانیشده (مانند aptX, aptX HD, LDAC و SBC) ذکر میشود. پشتیبانی از بلوتوث با کیفیت بالا (مثلاً aptX HD) میتواند به معنای دریافت صدای بهتر از گوشی باشد. علاوه بر Wi-Fi، تقریباً همیشه یک درگاه اترنت RJ45 هم برای اتصال با سیم به شبکه در نظر گرفته میشود که اتصال پایدارتری نسبت به Wi-Fi است . برخی مدلها دو پورت اترنت دارند که یکی برای اتصال به روتر و دیگری برای اشتراک شبکه با دستگاه Sonos دیگر یا وسیله شبکهای دیگر استفاده میشود.
- ورودی/خروجیهای متنوع: بر خلاف تصور رایج که ممکن است فکر کنیم یک دستگاه همهکارهی هوشمند ورودیهای سنتی کمتری دارد، بسیاری از امپلیفایرهای هوشمند مجموعه کاملی از پورتها را ارائه میدهند. برای مثال، خروجی سابووفر (RCA Sub-Out) جهت اتصال سابووفر اکتیو تقریباً در اکثر آمپلیفایرهای هوشمند استریو تعبیه شده تا بتوان صدای بم (Bass) بهتری گرفت. همچنین ورودی صدای آنالوگ (RCA Line-In) برای وصل کردن منابع سنتی مانند پخش CD، خروجی صدای تلویزیون یا گرامافون (با پیشتقویتکننده) معمول است . ورودی HDMI (معمولاً از نوع HDMI ARC/eARC) یکی دیگر از امکانات کلیدی است؛ این پورت امکان اتصال مستقیم تلویزیون به آمپلیفایر و پخش صدای تلویزیون از طریق سیستم صوتی را میدهد داشتن HDMI با ARC به این معنی است که وقتی تلویزیون روشن/خاموش یا صدای آن کم/زیاد میشود، آمپلیفایر هوشمند هم به طور خودکار روشن/خاموش و همگام با آن تنظیم صدا میشود که تجربه کاربری سادهتری رقم میزند. به همین دلیل، کارشناسان توصیه میکنند در سیستمهای امروزی حتماً به دنبال امپلیفایرهای (یا گیرندههای) دارای HDMI ARC باشید. برای نمونه، پنل پشتی Sonos Amp شامل یک پورت HDMI ARC، یک ورودی استریوی RCA، خروجی RCA سابووفر، دو پورت اترنت ۱۰/۱۰۰ و ترمینالهای اسپیکر چپ/راست است
- کنترل و رابط کاربری هوشمند: تقریباً تمام امپلیفایرهای هوشمند توسط اپلیکیشن اختصاصی روی گوشی هوشمند یا تبلت قابل کنترل هستند. این اپلیکیشنها امکان انتخاب منبع پخش، مرور سرویسهای موسیقی آنلاین، تنظیم صدا و اکولایزر، مدیریت بلندگوهای متصل و حتی گروهبندی چند دستگاه در خانه را میدهند. کیفیت نرمافزار و اپلیکیشن کنترل یکی از عوامل تمایز کلیدی بین برندهای مختلف است؛ یک اپلیکیشن ضعیف میتواند تجربه کاربری را خراب کند. خوشبختانه برندهای معتبر معمولاً اپهای پایدار و بهروزی دارند و مرتبا از طریق اینترنت بهروزرسانی نرمافزار داخلی (Firmware) دستگاه را منتشر میکنند که نه تنها باگها را رفع میکند بلکه گاه امکانات جدیدی نیز اضافه میکند. علاوه بر اپلیکیشن، بسیاری از این دستگاهها با کنترل صوتی هم سازگارند. برای مثال، برخی مدلها مستقیماً از Amazon Alexa یا Google Assistant پشتیبانی میکنند؛ بدین صورت که میتوانند به عنوان یک اسپیکر هوشمند عمل کرده و با فرمان صوتی فعال شوند یا حداقل از طریق یک بلندگوی هوشمند خارجی کنترل گردند (مثلاً شما میتوانید به یک بلندگوی Alexa بگویید «صدای آمپلیفایر سالن را کم کن» و اگر آمپلیفایر هوشمند آن اتاق در سیستم تعریف شده باشد، فرمان را اجرا خواهد کرد). همچنین پشتیبانی از AirPlay 2 اپل امکان کنترل صوتی از طریق Siri را نیز مهیا میکند.
- چند-اتاقه (Multi-room) و چند-منطقه (Multi-Zone): امپلیفایرهای هوشمند معمولاً طراحی شدهاند تا بخشی از یک سیستم صوتی چنداتاقه باشند. برای نمونه، اگر شما چند اسپیکر بیسیم یا چند آمپلیفایر هوشمند در بخشهای مختلف خانه داشته باشید، میتوانید آنها را در اپلیکیشن با هم گروهبندی کنید تا یک موسیقی واحد را همزمان در همهجا پخش کنند یا هر فضا صدای مستقلی داشته باشد. سیستمهایی مانند Sonos، HEOS (در محصولات Denon/Marantz)، MusicCast (در Yamaha) و BluOS (در NAD/Bluesound) هر کدام پروتکل چنداتاقه خود را دارند. برای مثال، اگر Sonos Amp دارید، میتوانید آن را با دیگر اسپیکرهای Sonos در خانه همگام کنید و صدای ورودی آن (مثلاً صدای صفحه گرامافون متصل به Sonos Amp) را به بقیه اتاقها هم بفرستید. همچنین در بسیاری از آمپلیفایرهای چندکاناله هوشمند (AVRهای مدرن)، امکان تعریف Zone 2 یا Zoneهای بیشتر وجود دارد؛ مثلا یک آمپلیفایر ۷ کاناله هوشمند میتواند ۵ کانال را به سینمای خانگی اتاق نشیمن اختصاص دهد و ۲ کانال باقیمانده را به یک منطقه دیگر (مثلاً بلندگوهای محیط بیرون) برای پخش موسیقی ارسال کند
- بهبود کیفیت صدا با DSP و کالیبراسیون: برخی امپلیفایرهای هوشمند پیشرفته دارای پردازش سیگنال دیجیتال (DSP) قدرتمندی هستند که امکان اعمال تنظیمات صوتی پیشرفته را میدهد. برای نمونه، اکولایزرهای چندبانده، فیلترهای کراساور برای مدیریت سابووفر، یا حتی تصحیح آکوستیک محیط (Room Correction) در تعدادی از این دستگاهها دیده میشود. تکنولوژیهایی مانند Dirac Live یا ARC (Anthem Room Correction) که در سیستمهای هایفای مدرن رایج شدهاند، گاهی در آمپلیفایرهای هوشمند گنجانده میشوند تا از طریق کالیبراسیون با میکروفون، تاثیر منفی آکوستیک اتاق بر صدای خروجی کاهش یابد برای مثال، NAD M10 V3 دارای Dirac Live است که به کاربر اجازه میدهد با اندازهگیری صدا در اتاق، پاسخ فرکانسی سیستم را اصلاح کند. نتیجه این قابلیتها آن است که علیرغم کوچک بودن دستگاه، خروجی صوتی بسیار باکیفیت و بهینهشدهای حاصل شود.
تفاوتهای امپلیفایر هوشمند با امپلیفایر سنتی
حال که با ویژگیهای کلیدی امپلیفایرهای هوشمند آشنا شدیم، بد نیست مروری بر تفاوتهای آنها با امپلیفایرهای سنتی (معمولی) داشته باشیم. در نگاه اول، وظیفه اصلی هر دو نوع یکی است: تقویت سیگنال صدا برای رانندگی بلندگوها. اما در عمل تفاوتهای مهمی وجود دارد که در جدول زیر به آنها اشاره شده است:
ویژگیها | امپلیفایر سنتی (آنالوگ/معمولی) | امپلیفایر هوشمند (شبکهای) |
---|---|---|
دسترسی به منبع موسیقی | تنها از ورودیهای فیزیکی (مانند CD، AUX، رادیو) پخش میکند | مستقیماً به منابع آنلاین/فایلهای شبکه دسترسی دارد |
اتصالات شبکهای | ندارد؛ فقط اتصالات محلی (RCA، اپتیکال و …) | دارای Wi-Fi، اترنت و معمولاً بلوتوث برای ارتباط بیسیم |
کنترل و رابط کاربری | کنترل دستی با دکمه/پیچهای پنل و ریموت ساده | کنترل از طریق اپلیکیشن موبایل، یکپارچه با دستیار صوتی و بروزرسانی نرمافزاری |
چنداتاقه و مالتیزون | خیر، فقط یک منطقه را پوشش میدهد | بله، قابلیت گروهبندی و پخش همزمان در چند اتاق (سیستم چندروم) |
ورودی HDMI و صدای تلویزیون | معمولاً خیر (به جز در AVRها) | بسیاری از مدلها دارای HDMI ARC برای اتصال مستقیم تلویزیون هستند ([Sonos Amp review: This is the best Sonos music streamer by far (even if it’s not right for everyone) |
پردازش دیجیتال صدا | عموماً تمامآنالوگ (یا با حداقل DSP در AVRها) | پردازش دیجیتال پیشرفته (DSP) برای استریم، DAC داخلی، و گاهی کالیبراسیون |
ابعاد و راندمان | بسته به طراحی ممکن است بزرگ و پرمصرف باشد (مثلاً کلاس A/B) | اغلب کامپکتتر و خنکتر (اکثراً کلاس D با راندمان بالا و ابعاد کوچک) |
وابستگی به نرمافزار | نیاز چندانی به نرمافزار ندارد، سالها بدون آپدیت کار میکند | وابسته به آپدیتهای نرمافزاری برای سازگاری با سرویسها و افزودن قابلیتهای جدید |
قابلیت ارتقاء | با افزودن دستگاههای جانبی (استریمر جداگانه، DAC جداگانه و …) | بسیاری از قابلیتها از قبل داخلیاند؛ ارتقاء معمولاً با تعویض کل دستگاه ممکن است |
همانطور که مشاهده میشود، امپلیفایرهای هوشمند تمرکز را از یک تقویتکننده صرفاً آنالوگ به یک هاب مرکزی صوتی هوشمند تغییر دادهاند. در حالی که یک آمپلیفایر سنتی برای پخش موسیقی دیجیتال به دستگاه دیگری (مثلاً Chromecast Audio یا پخشکننده شبکه) نیاز دارد، یک آمپلیفایر هوشمند همهچیز را سرخود انجام میدهد. به عنوان مثال، “امپلیفایر هوشمند در واقع نسخه بهبودیافته امپلیفایر سنتی است که میتواند موسیقی دیجیتال را مستقیماً از اینترنت، شبکه خانگی یا حافظه USB پخش کند و از اپهای محبوب مثل Spotify و AirPlay پشتیبانی میکند.”در مقابل، یک آمپلیفایر معمولی اگر ورودی آنالوگ دریافت نکند عملاً بیصدا خواهد بود.
از منظر تعامل با تلویزیون نیز تفاوت مشهود است. بسیاری از امپلیفایرهای استریوی سنتی امکان ارتباط مستقیم با تلویزیون (از طریق HDMI) را ندارند و کاربر مجبور است خروجی صدای آنالوگ یا اپتیکال تلویزیون را به آنها وصل کند و تنظیم صدا را جداگانه انجام دهد. در حالی که امپلیفایرهای هوشمند دارای HDMI ARC به صورت خودکار با تلویزیون یکپارچه میشوند: کافی است کابل HDMI را وصل کنید تا صدا و حتی فرمانهای روشن/خاموش و ولوم سینک شوند
نکته دیگر یکپارچگی سیستم است. در سیستمهای سنتی هایفای، علاقهمندان ممکن است ترکیبی از برندها و مدلهای مختلف (یک آمپلیفایر از یک برند و یک پخشکننده شبکه از برندی دیگر) استفاده کنند و هر کدام ریموت و تنظیمات خود را دارد. این انعطاف در انتخاب کامپوننتها مزایایی دارد اما چالش سازگاری و هماهنگی هم ایجاد میکند. در مقابل، یک دستگاه یکپارچه هوشمند این دغدغه را رفع میکند و نیاز به matching (جفت کردن دستگاههای جداگانه) را کاهش میدهد. کافی است اسپیکرهای خود را متصل کنید و همه چیز آماده است.
مزایا و معایب امپلیفایرهای هوشمند
در بخش قبل برخی تفاوتها را گفتیم که بسیاریشان مزایا و گاه معایب این دستگاهها به شمار میروند. در اینجا جمعبندی مهمترین مزایا و معایب امپلیفایرهای هوشمند خانگی را به صورت فهرستوار ارائه میکنیم:
مزایا (نکات مثبت) :
- سهولت و راحتی بالا: امپلیفایر هوشمند با حذف نیاز به دستگاههای جداگانه، سیستم صوتی را ساده و کمقطعه میکند. تنها با یک دستگاه و یک جفت بلندگو میتوانید موسیقی پخش کنید؛ نیازی به پخشکننده مجزا یا سیمکشی پیچیده بین استریمر و آمپلیفایر نیست. این یعنی کابلهای کمتر (فقط کابل بلندگو و شاید کابل شبکه/برق) و اشغال فضای کمتر در قفسه AV . همچنین معمولاً فقط یک کنترل از راه دور یا اپلیکیشن برای همه چیز کافیست، بر خلاف سیستم جداگانه که ممکن است هم ریموت آمپلیفایر و هم ریموت پخشکننده نیاز باشد
- تجربه کاربری مدرن و چندمنظوره: با یک آمپلیفایر هوشمند، دسترسی به دنیایی از موسیقی آنلاین بهسادگی نصب یک اپ بر روی گوشی است. شما میتوانید صبح با رادیوی اینترنتی از تخت بلند شوید، ظهر یک لیست پخش اسپاتیفای را گوش کنید و شب فیلمی با صدای دالبی ببینید – و همه اینها را همان یک دستگاه مدیریت میکند. کنترل صوتی، استریم چنداتاقه و اتصال آسان مهمانان (از طریق بلوتوث) از دیگر جنبههای جذاب تجربه کاربری این دستگاههاست. برای مثال، اگر مهمانی دارید، دوستانتان میتوانند از طریق بلوتوث آهنگهای خود را پخش کنند بدون نیاز به وصل کردن کابل به سیستم.
- طراحی شیک و هماهنگ: بسیاری از آمپلیفایرهای هوشمند طراحی مینیمال و مدرنی دارند که با دکوراسیونهای امروزی سازگار است. نمایشگرهای لمسی رنگی (در مدلهای پیشرفته مثل NAD M10 V3)، چراغها و LEDهای شیک (مثلاً حلقه LED دور ولوم در Roksan Attessa) و فرمفاکتورهای کوچک و باکلاس، باعث میشود این دستگاهها هم چشمنواز و هم کاربردی باشند. حتی برای نصبهای مخفی در رک دیواری هم گزینههای جمعوجوری در بازار هست که کاملاً از دید پنهان میشوند و فقط از طریق اپ کنترل میشوند.
- عملکرد چندکاره و انعطافپذیری: امپلیفایر هوشمند میتواند هم نیازهای عاشقان موسیقی را برآورده کند و هم به عنوان مرکز سینمای خانگی عمل کند. برای مثال، Sonos Amp قادر است هم نقش آمپلیفایر استریوی موسیقی را ایفا کند و هم در تنظیمات سینمای خانگی به عنوان تقویتکننده کانالهای جلویی در کنار اسپیکرهای بیسیم عقب و یک سابووفر عمل کند. بسیاری از مدلهای مشابه امکان سوئیچ بین حالتهای موسیقی و سینمایی را آسان کردهاند. بنابراین با خرید یک دستگاه، انگار چند کاربرد را پوشش دادهاید.
- بهبود مستمر با آپدیتها: یک مزیت نهفته در دستگاههای هوشمند، بهروزرسانی نرمافزاری است. تولیدکنندگان مطرح معمولاً طی سالها برای محصولات خود آپدیت منتشر میکنند که میتواند امکانات تازهای اضافه کند یا سازگاری با سرویسهای جدید را فراهم سازد. برای مثال، ممکن است آمپلیفایر شما در ابتدای عرضه از یک سرویس استریم خاص پشتیبانی نکند ولی بعدها با آپدیت، آن سرویس به لیست اضافه شود. این انعطاف در آمپلیفایرهای سنتی وجود ندارد.
- هماهنگی داخلی (Matching): وقتی استریمر و آمپلیفایر در یک دستگاه ادغام شدهاند، سازنده اطمینان حاصل کرده که این دو بخش کاملاً با هم سازگاری صوتی دارند. بنابراین ریسک عدم همخوانی یا افت کیفیت به خاطر اتصال کابل بین دو دستگاه و … وجود ندارد. به بیان دیگر، صدای خروجی توسط مهندسین آن شرکت بهینهسازی شده تا بهترین نتیجه را از ترکیب بخش دیجیتال و آنالوگ بگیرند.
معایب (نکات منفی) :
- کیفیت صدا در مقایسه با سیستمهای تخصصی: هرچند آمپلیفایرهای هوشمند ردهبالا کیفیت صدای بسیار عالی دارند، اما اگر با همان هزینه بخواهید بالاترین کیفیت ممکن را کسب کنید، یک سیستم جداگانه (آمپلیفایر + استریمر مستقل) ممکن است کیفیت بهتری ارائه دهد. دلیلش آن است که شرکتهای مختلف ممکن است در یکی از جنبهها تخصص بیشتری داشته باشند (یکی در ساخت آمپلیفایر عالی و دیگری در ساخت استریمر عالی) و ترکیب بهترینهای هر بخش میتواند خروجی صوتی بهتری بدهد. علاوه بر این، ادغام چند مدار مختلف در یک جعبه کوچک میتواند منجر به تداخل الکتریکی جزئی بین بخشها شود (مثلاً نویز دیجیتال روی بخش آنالوگ) ، که البته در طراحیهای خوب این اثر به حداقل رسیده است. به هر حال، برای صدادوستان حرفهای (Audiophiles) که نهایت شفافیت و جزئیات برایشان اهمیت دارد، راهکار مجزا هنوز جذابیت خود را دارد.
- ارتقاء کمتر انعطافپذیر: در سیستمهای سنتی، شما میتوانید هر بخش را جداگانه ارتقاء دهید؛ مثلاً فقط استریمر را عوض کنید و آمپلیفایر را نگه دارید یا برعکس. اما در یک آمپلیفایر هوشمند، بخش دیجیتال و آنالوگ بهم پیوستهاند و نمیتوان یکی را بدون دیگری تعویض کرد. اگر پس از مدتی بخواهید صدای بهتری داشته باشید، معمولاً مجبورید کل دستگاه را عوض کنید نه بخشی از آن را. البته برخی مدلها خروجی پیشتقویتشده (Pre-out) دارند که اجازه میدهد آمپلیفایر قدرتمندتری را به آنها وصل کنید، یا ورودی Main-in برای دور زدن بخش پیشپردازنده دارند، اما این راهحلها تا حدی از سادگی سیستم میکاهد و متداول نیست.
- وابستگی به پشتیبانی نرمافزاری و شرکت سازنده: سرنوشت امکانات هوشمند این دستگاهها وابسته به پشتیبانی شرکت سازنده است. اگر شرکت عرضهکننده به هر دلیل از بازار خارج شود یا پشتیبانی نرمافزاری را متوقف کند، ممکن است سرویسهای آنلاین دستگاه دیگر کار نکنند یا اپلیکیشن کنترل بهروزرسانی نشود. برای مثال، اگر سرویسی API خود را تغییر دهد و دستگاه شما آپدیت دریافت نکند، امکان دارد دسترسی به آن سرویس مختل شود. البته برندهای خوشنام معمولاً سابقه خوبی در پشتیبانی دارند و برخی استانداردهای عمومی (AirPlay، بلوتوث، DLNA) هم مستقل از شرکت سازنده کار میکنند، اما این نگرانی به هر حال وجود دارد که عمر مفید بخش هوشمند دستگاه تابع تکنولوژی روز است بر خلاف بخش تقویتکننده که سالها بدون مشکل کار خواهد کرد.
- پیچیدگی اولیه و نیاز به تنظیمات: راهاندازی یک آمپلیفایر آنالوگ ساده تقریباً به وصل کردن چند کابل محدود میشود، اما تنظیم یک آمپلیفایر هوشمند شامل اتصال به شبکه Wi-Fi، نصب اپلیکیشن، ایجاد حساب کاربری در سرویسهای موسیقی و انجام تنظیمات اولیه نرمافزاری است. برای نسل جوان این کار پیچیدهای محسوب نمیشود، اما ممکن است برای کاربرانی که زیاد با تکنولوژی روز آشنا نیستند کمی گیجکننده باشد. همچنین گاهی اوقات مشکلات شبکه (مثل قطع Wi-Fi) میتواند بر عملکرد این دستگاه اثر بگذارد، هرچند اغلب آنها حتی بدون اینترنت هم از ورودیهای فیزیکی به کار خود ادامه میدهند.
- قیمت بالاتر (نسبت به آمپلیفایرهای ساده): طبیعی است که اضافه شدن مدارها و قابلیتهای بیشتر هزینه را بالا میبرد. اگر نیاز به امکانات شبکهای نداشته باشید، میتوانید با همان بودجه یک آمپلیفایر سنتی قویتری تهیه کنید. به عنوان مثال، آمپلیفایر Sonos Amp حدود $649 قیمت دارد. که برای یک آمپلیفایر استریو ۲x125 وات شاید گران به نظر برسد، اما باید در نظر داشت که این دستگاه شامل امکانات استریم، DAC و پردازنده هم هست. البته در سالهای اخیر مدلهای اقتصادیتری نیز وارد بازار شدهاند که در بخش معرفی مدلها اشاره خواهیم کرد.
- محدودیت در اتصالات فیزیکی و ورودیها: بعضی از آمپلیفایرهای هوشمند برای سادگی بیشتر، تعداد ورودی/خروجیهای محدودی دارند. برای مثال Sonos Amp تنها یک ورودی RCA دارد و خبری از ورودی اپتیکال یا کواکسیال نیست (جز از طریق مبدل HDMI) و فاقد خروجی هدفون یا Pre-out است. این میتواند برای برخی کاربران پیشرفته یک محدودیت تلقی شود. یا برخی مدلهای کوچکتر ممکن است Phono Stage داخلی برای اتصال مستقیم گرامافون نداشته باشند (چون فرض گرفتهاند کاربر در صورت نیاز خودش یک پیشتقویتکننده فونو خواهد داشت. بنابراین اگر مجموعه منابع صوتی متعددی دارید، حتماً قبل از خرید بررسی کنید که دستگاه انتخابی ورودیهای کافی برای نیاز شما را داشته باشد.
نکات مهم در خرید امپلیفایر هوشمند
اگر تصمیم گرفتهاید یک امپلیفایر هوشمند برای سیستم صوتی خانه خود تهیه کنید، توجه به چند نکته و ویژگی هنگام انتخاب و خرید میتواند به شما کمک کند تا بهترین گزینه را بر اساس نیازتان بیابید. در این بخش به مهمترین فاکتورهای خرید اشاره میکنیم:
- توان خروجی و تطابق با بلندگوها: ابتدا به توان (وات) و امپدانس خروجی آمپلیفایر دقت کنید و آن را با مشخصات اسپیکرهای خود تطبیق دهید. هرچند اعداد وات به تنهایی همه چیز را نشان نمیدهند، ولی به عنوان یک راهنما باید اسپیکرهایی تهیه کنید که تحمل توان خروجی دستگاه را داشته باشند و برعکس آمپلیفایری بگیرید که قادر به درایو اسپیکرهای شما باشد. معمولاً ۲x50 تا ۲x100 وات برای اکثر کاربردهای خانگی متوسط کافیست، اما اگر اتاق بزرگی دارید یا اسپیکرهای کمحساسیتی (یا امپدانس 4 اهم) دارید، بهتر است به دنبال توانهای بالاتر (مثلاً ۲x125W یا ۲x150W) باشید. برخی مدلهای ردهبالا به طور خودکار توان خروجیشان را با بار متصل تطبیق میدهند (مثلاً Sonos Amp روی ۴ اهم تا ۲۵۰ وات پیک میدهد
- تعداد کانالها (استریو یا چندکاناله): تصمیم بگیرید که یک آمپلیفایر استریو دوکاناله برای شنیدن موسیقی کافی است یا برنامه دارید سیستم سینمای خانگی چندکاناله راهاندازی کنید. اکثر امپلیفایرهای هوشمند در بازار حالت استریو (2 کاناله) دارند، اما گیرندههای AV هوشمند نیز وجود دارند که ۵ تا ۱۱ کانال تقویت صوتی را با قابلیتهای شبکهای ترکیب کردهاند . اگر عمدتاً برای موسیقی و صدای دوکاناله میخواهید، یک مدل استریو کفایت میکند؛ ولی برای تماشای فیلم با صدای فراگیر، شاید یک AVR چندکاناله (از برندهایی مثل Denon, Yamaha, Onkyo) گزینه بهتری باشد. همچنین برخی آمپلیفایرهای استریو امکان اتصال به اسپیکرهای فراگیر بیسیم را دارند (مانند اتصال Sonos Amp به Sonos One به عنوان Surround) که به کاربر امکان ارتقای آتی به سینمای خانگی ساده را هم میدهد
- ورودیها و خروجیهای مورد نیاز: لیستی از دستگاههایی که میخواهید به آمپلیفایر وصل کنید تهیه کنید (مثلاً تلویزیون، کنسول بازی، پخشکننده CD، کامپیوتر، گرامافون و …). بر اساس آن بررسی کنید که آمپلیفایر انتخابی به تعداد کافی ورودی از نوع درست برخوردار باشد. برای تلویزیون قطعا وجود HDMI ARC یا حداقل ورودی اپتیکال توصیه میشود. برای گرامافون اگر ورودی Phono اختصاصی (با پریامپ) داشته باشد، کارتان سادهتر است؛ در غیر این صورت باید یک پیشتقویتکننده گرامافون جداگانه تهیه کنید. وجود حداقل یک خروجی سابووفر نیز اگر قصد افزودن ساب دارید ضروری است. همچنین به خروجی هدفون (جک ۱/۴ اینچ) دقت کنید؛ همه آمپلیفایرهای استریو چنین خروجیای ندارند، اما برخی مدلهای هوشمند (مانند Cambridge Evo یا برخی Marantzها) خروجی هدفون هم ارائه میدهند که برای شنیدن شخصی مفید است. در کل، تنوع و تعداد ورودی/خروجیهای بیشتر به معنای انعطاف بالاتر دستگاه است.
- قابلیتهای بیسیم و پلتفرم چندروم: گرچه همه امپلیفایرهای هوشمند از Wi-Fi برخوردارند، اما جزئیات مهمی در این زمینه قابل توجه است. بررسی کنید که دستگاه از استانداردهای روز Wi-Fi (ترجیحاً دوبانده 2.4/5GHz) پشتیبانی کند تا اتصال پایدارتری داشته باشید. وجود بلوتوث یک مزیت است؛ اگر برایتان مهم است، چک کنید که نسخه بلوتوث و کدکهای صوتی پشتیبانیشده چیست (برای کاربران آیفون پشتیبانی AAC و برای کاربران اندروید aptX/aptX HD میتواند مفید باشد). در مورد پلتفرم چنداتاقه، اگر شما از قبل در یک اکوسیستم خاص بلندگو یا تجهیزاتی دارید، بهتر است آمپلیفایری انتخاب کنید که با همان اکوسیستم سازگار باشد. به عنوان مثال، اگر چند اسپیکر Sonos در خانه دارید، انتخاب Sonos Amp منطقی است چون به راحتی با آنها گروه میشود. یا اگر تلویزیون و سینمای خانگی HEOS (دنون/مارانتز) دارید، یک آمپلیفایر استریوی HEOS (مثل Marantz PM7000N یا Denon PMA-900HNE) بهتر در آن شبکه جا میگیرد. همچنین دقت کنید که چه سرویسهای استریمینگی به طور بومی در دستگاه پشتیبانی میشوند – هر چه لیست بلندتر باشد، دست شما بازتر است. البته وجود قابلیتهای عمومی مثل AirPlay2 و Chromecast تا حدی نگرانی را کم میکند چون میتوانید هر سرویسی را از گوشی پخش کنید.
- کیفیت صدا و کلاس تقویتکننده: خواندن نقدهای تخصصی و شنیدن تست صدا (در فروشگاه یا نمایشگاه) برای ارزیابی کیفیت صوتی بسیار مهم است. مشخصاتی مانند نرخ نمونهبرداری DAC (مثلاً 24بیت/192کیلوهرتز یا DSD) یا نوع مدار آمپلیفایر (کلاس A/B یا کلاس D) اطلاعات فنی هستند، اما الزاماً بیانگر تجربه شنیداری شما نیستند. برخی افراد صدای گرمتر آمپلیفایرهای کلاس AB را ترجیح میدهند، در حالی که برخی دیگر شفافیت و کنترل بیس عالی کلاس Dهای جدید را میپسندند. بهترین کار این است که اگر امکان دارید قبل از خرید صدا را گوش کنید. ولی در غیر این صورت، به امتیازها و نظرات مراجعی مثل What Hi-Fi، Sound&Vision، AudioScienceReview و غیره مراجعه کنید تا دیدگاهی از کیفیت صدا به دست آورید. همانطور که قبلاً اشاره شد، اگر شدیداً دنبال های-فای مطلق هستید شاید همچنان سیستم جداگانه کمی بهتر باشد، اما بسیاری از مدلهای هوشمند امروزی صدایی نزدیک به آن استاندارد ارائه میکنند.
- اکوسیستم نرمافزاری و بهروزرسانی: بررسی کنید که شرکت تولیدکننده چه سابقهای در پشتیبانی نرمافزار دارد. آیا اپلیکیشن آن روی دستگاههای مختلف (اندروید، iOS، ویندوز) کار میکند؟ آیا مرتب آپدیت برای بهبود یا افزودن سرویسهای جدید ارائه میشود؟ همچنین ببینید آیا ویژگی خاصی مثل کالیبراسیون صدا یا پروفایلهای صوتی در نرمافزار ارائه شده یا خیر. برخی اپها امکانات جذابی مثل Alarm/Timer (پخش موسیقی در ساعت مشخص) یا Sleep Timer (خاموشی خودکار) دارند که میتواند کاربردی باشد. رابط کاربری اپ و میزان پیچیدگی آن نیز مهم است؛ اپلیکیشنهای شلوغ و گیجکننده ممکن است شما را دلزده کنند. خوشبختانه اپ بسیاری از برندهای مشهور رایگان قابل دانلود است – حتی بدون دستگاه – پس میتوانید پیشاپیش آن را نصب کنید و محیطش را بررسی کنید.
- طراحی و ابعاد فیزیکی: فراموش نکنید که حتماً فضای در دسترس خود را برای قرار دادن دستگاه اندازه بگیرید. برخی آمپلیفایرهای استریوی قدرتمند اندازه نسبتاً بزرگی دارند (مشابه گیرندههای AV)، در حالی که تعدادی دیگر بسیار کوچک و کمجا هستند. اگر قصد دارید دستگاه را درون میز TV یا قفسه بگذارید، به پهنا و ارتفاع استاندارد آن توجه کنید (بسیاری از مدلهای بزرگ پهنای ۴۳ سانتیمتری استاندارد دارند). همچنین تهویه هوا نکته مهمی است؛ دستگاه را در فضایی قرار دهید که حداقل چند سانتیمتر اطرافش باز باشد تا گرمای آن دفع شود برخی مدلهای قوی دارای فن بیصدا یا هیتسینکهای بزرگ هستند که نیاز به فضای تنفسی دارند.
- قیمت و ارزش در برابر امکانات: در نهایت، قیمت را در برابر مجموعه امکانات و کیفیت بسنجید. گاهی مدلی با قیمت کمتر میتواند تمام نیازهای شما را پوشش دهد و اختلاف قیمتش صرفاً بابت نام برند یا توان بالاتر است که به کارتان نمیآید. از سوی دیگر، صرفهجویی بیش از حد هم ممکن است شما را از برخی قابلیتهای مهم محروم کند. بازار این محصولات گستردگی زیادی دارد؛ از گزینههای اقتصادی چندصددلاری گرفته تا مدلهای هایاند چند هزار دلاری. بودجه خود را با توجه به اهمیت موضوع برایتان تعیین کنید و سعی کنید متعادلترین انتخاب را داشته باشید. معمولاً محصولاتی در رده میانی (~۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار) ترکیب خوبی از کیفیت صدا و امکانات هوشمند ارائه میدهند. در حالی که گزینههای بسیار ارزان ممکن است در ساختار نرمافزاری پایدار یا کیفیت ساخت به اندازه کافی آزموده نباشند.
کاربردهای امپلیفایر هوشمند در خانه هوشمند
یک امپلیفایر هوشمند میتواند نقش مهمی در خانه هوشمند شما ایفا کند و تجربه صوتی شما را ارتقا دهد. در اینجا به چند نمونه از کاربردهای این دستگاه در سناریوهای مختلف خانه هوشمند اشاره میکنیم:
- سیستم چنداتاقه یکپارچه: اگر اهل پخش موسیقی در همه جای خانه هستید، با داشتن چند امپلیفایر/اسپیکر هوشمند میتوانید صدای موزیک را در کل منزل پخش کنید. برای مثال، در اپ Sonos میتوانید اتاق نشیمن (دارای Sonos Amp و اسپیکرهای بزرگ)، آشپزخانه (دارای یک اسپیکر Sonos One) و حیاط (یک Sonos Amp دیگر متصل به اسپیکرهای فضای باز) را گروه کنید تا همه یک آهنگ واحد را پخش کنند یا هر کدام مستقل عمل کنند. این کنترل منطقهای دقیق، دستیابی به صدای پسزمینه در مهمانیها یا موسیقی آرامشبخش همیشگی در خانه را بسیار آسان میکند.
- سینمای خانگی هوشمند: بسیاری از کاربران از امپلیفایرهای هوشمند استریو به عنوان مرکز سیستم سینمای خانگی استفاده میکنند. بهخصوص اگر اهل سیستمهای Soundbar نیستید و ترجیح میدهید از اسپیکرهای مرغوب مستقل استفاده کنید، میتوانید یک آمپلیفایر هوشمند استریو را به تلویزیون متصل کرده و دو اسپیکر جلو را راهاندازی کنید. سپس شاید بعدها یک جفت اسپیکر بیسیم سازگار را برای صدای فراگیر عقب اضافه کنید (بعضی پلتفرمها این امکان را دارند) و یک سابووفر نیز بیفزایید. نتیجه یک سینمای خانگی ۴٫۱ کاناله خواهد بود که تماماً از طریق نرمافزار کنترل میشود و نیازی به سیمکشی اسپیکرهای عقب نیست. همچنین اکثر آمپلیفایرهای هوشمند که HDMI ARC دارند، فرمتهای Dolby Digital و DTS را از تلویزیون دریافت کرده و پخش میکنند (هر چند دیکود کردن حرفهای فرمتهای پیشرفته مثل Atmos معمولاً نیاز به AVR اختصاصی دارد). در هر حال، ترکیب توانایی استریم موزیک و سینمای خانگی در یک دستگاه، منزل شما را از دو سیستم مجزا بینیاز میکند.
- اتوماسیون و سناریوهای هوشمند: یک آمپلیفایر هوشمند میتواند جزئی از سناریوهای خانه هوشمند شما باشد. برای مثال، میتوانید تنظیم کنید که با گفتن “شب بخیر” به Alexa، علاوه بر خاموش شدن چراغها، موسیقی ملایمی در اتاق خواب شما از طریق آمپلیفایر هوشمند پخش شود. یا هنگام رسیدن به خانه، به محض باز کردن درب (تشخیص توسط سنسور هوشمند)، آمپلیفایر روشن شده و لیست پخشی دلخواه اجرا شود. از طریق پلتفرمهایی نظیر IFTTT یا Home Assistant، امکان اتصال آمپلیفایر به روالهای خودکار وجود دارد. برخی پلتفرمهای خانه هوشمند میتوانند کنترل مستقیم آمپلیفایر (تنظیم صدا، تغییر ورودی و …) را انجام دهند. این یعنی دستگاه صوتی شما نه یک جزیره مستقل، بلکه بخشی از اکوسیستم کلی خانه خواهد بود که با سایر اجزا تعامل دارد.
- ارتقای سیستمهای صوتی توکار یا قدیمی: اگر خانه شما از قبل دارای سیمکشی بلندگوهای توکار سقفی/دیواری است یا یک سیستم صوتی قدیمی (مثلاً اسپیکرهای کلاسیک) دارید، با افزودن یک آمپلیفایر هوشمند میتوانید به آنها جان تازهای ببخشید. امپلیفایر هوشمند به عنوان پل ارتباطی عمل میکند: اسپیکرهای سنتی شما را میگیرد و به دنیای استریم و چندروم وصل میکند. به عنوان مثال، اگر یک جفت اسپیکر مرغوب قدیمی دارید، کافیست آنها را به خروجی یک Amp هوشمند وصل کنید تا فوراً تبدیل به یک سیستم مدرن با قابلیت کنترل از طریق گوشی شوند. این کاربرد بهخصوص برای کسانی که روی کیفیت اسپیکرهایشان سرمایهگذاری کردهاند ولی مایلند امکانات پخش آنلاین هم داشته باشند بسیار ارزشمند است.
- کاربردهای بیرونی و مهمانی: برخی امپلیفایرهای هوشمند مقاوم یا مدلهای طراحیشده برای رکهای تجهیزات، امکان استفاده در فضاهای بیرونی یا محیطهای بزرگتر را هم فراهم میکنند. برای نمونه، شرکتهایی مثل Canton مدلهای Smart Amp چندکاناله ارائه کردهاند که میتواند ۵٫۱ کانال را در یک باکس کوچک پوشش دهد و جای آمپلیفایرهای بزرگ را در سالنهای مینیمال امروزی بگیرد . سناریوی دیگر، داشتن یک امپلیفایر هوشمند پرتابل یا نصب در فضای باز (درون جعبه ضدآب) است که اسپیکرهای فضای بیرون (حیاط یا تراس) را در کنترل دارد – شما میتوانید به راحتی از روی گوشی در یک عصر تابستانی در حیاط موسیقی پخش کنید، در حالی که آمپلیفایر داخل خانه است و با سیستم Wi-Fi منزل در ارتباط است
معرفی چند مدل و برند برتر امپلیفایر هوشمند
بازار امپلیفایرهای هوشمند خانگی در سالهای اخیر رشد زیادی داشته و برندهای مختلفی محصولات متنوعی عرضه کردهاند. در اینجا به چند نمونه شاخص (از اقتصادی تا پیشرفته) اشاره میکنیم:
- Sonos Amp: شاید شناختهشدهترین امپلیفایر هوشمند بازار که بسیاری آن را معادل همین مفهوم میدانند. Sonos Amp یک آمپلیفایر استریو ۲ کاناله با قدرت ۱۲۵ وات در هر کانال (۸ اهم) است . این دستگاه کاملاً با اکوسیستم چنداتاقه Sonos یکپارچه است و از طریق اپ Sonos کنترل میشود. دارای Wi-Fi، دو پورت LAN، ورودی HDMI ARC برای TV، ورودی آنالوگ RCA و خروجی سابووفر RCA است. Sonos Amp فاقد بلوتوث و خروجی هدفون است اما از AirPlay2 پشتیبانی میکند و صدای تلویزیون (دالبی دیجیتال) را هم هندل میکند. اگر در خانه از محصولات Sonos (مثل اسپیکرهای One یا ساوندبار Arc) استفاده میکنید، Amp بهترین گزینه برای اضافه کردن اسپیکرهای سقفی/دیواری یا هر اسپیکر پسیو دلخواه به آن سیستم است. مزیت بزرگ Sonos Amp پایداری و سادگی اکوسیستم Sonos و عیب آن قیمت نسبتاً بالا و وابستگی به اپ Sonos است.
- Denon/Marantz HEOS Series (مانند Marantz PM7000N و Denon PMA-900HNE): دنون و برند خواهرش مارانتز با پلتفرم HEOS وارد عرصه آمپلیفایرهای هوشمند شدهاند. برای مثال Marantz PM7000N یک آمپلیفایر استریوی ۲x60W کلاس AB با کیفیت صوتی بالا و مدار آنالوگ مرغوب است که ماژول HEOS برای استریم شبکه را داخل خود دارد . این دستگاه ورودیهای متنوع (آنالوگ، اپتیکال، کواکسیال، USB) و حتی ورودی Phono برای گرامافون دارد و از AirPlay2، بلوتوث و سرویسهای آنلاین متداول پشتیبانی میکند. دنون PMA-900HNE نیز مشخصاتی مشابه ارائه میدهد. نقطه قوت این دستگاهها صدای گرم و غنی مکتب مارانتز/دنون و ورودیهای کاملشان است. اپ HEOS شاید به شهرت Sonos نباشد اما کاملاً کاربردی است و این آمپلیفایرها را میتوان با سایر محصولات HEOS (مانند ساندبار یا گیرنده دنون) در یک سیستم چندروم استفاده کرد. قیمت آنها نیز رقابتیتر از برندهای هایفای لوکس است.
- Yamaha MusicCast (مانند Yamaha R-N803D و WXA-50): یاماها با پلتفرم MusicCast تقریباً تمامی محصولات صوتی خود را هوشمند کرده است. آمپلیفایر استریو R-N803D یک گیرنده ۲x100W است که علاوه بر ورودیهای کامل (شامل Phono و دیجیتال)، از Wi-Fi دوبانده، بلوتوث، AirPlay و دهها سرویس اینترنتی پشتیبانی میکند. حتی رادیوی FM/DAB و قابلیت DLNA برای پخش فایل از شبکه را هم دارد. ویژگی منحصر به فرد آن وجود سیستم YPAO (کالیبراسیون صدای محیط) است که در قالب یک آمپ استریو ارائه شده و میتواند با میکروفون، تاثیر محیط بر صدا را تنظیم کند. از سوی دیگر Yamaha WXA-50 یک آمپلیفایر کامپکت ۲x55W است که به اندازه یک کتاب کوچک بوده و برای فضاهای کوچک یا مخفیسازی در کابینت مناسب است. MusicCast اپلیکیشن قدرتمندی است که امکان کنترل تا ۱۰ اتاق را میدهد. اگر تجهیزات AV یاماها (مثل سینماخانگی) دارید، اضافه کردن یک آمپ MusicCast به مجموعه، کار را بسیار ساده میکند چون همه در یک اپ قرار میگیرند. از نظر قیمت نیز Yamaha گزینههای مختلف از متوسط تا بالا دارد.
- Cambridge Audio Evo 75/150: شرکت بریتانیایی Cambridge Audio با سری Evo طراحی زیبایی را با تکنولوژی مدرن ترکیب کرده است. مدل Evo 75 یک آمپلیفایر هوشمند ۲x75W (کلاس D) و مدل Evo 150 توان ۲x150W دارد. هر دو دارای صفحه نمایش رنگی بزرگ هستند که کاور آلبوم و منوها را نشان میدهد. این دستگاهها از پلتفرم StreamMagic کمبریج استفاده میکنند که اپلیکیشن اختصاصی خود را دارد و از اغلب سرویسها پشتیبانی میکند. ورودیها کامل (شامل HDMI ARC در Evo 150) و کیفیت صدای بسیار بالا (در حد آمپلیفایرهای هایفای جداگانه) از مشخصههای آنهاست. طراحی Evo 75/150 به گونهای است که پنلهای جانبی چوبی قابلتعویض دارند تا با دکور هماهنگ شوند. این سری برای کسی مناسب است که میخواهد دستگاهی هم زیبا برای سالن شیک خود داشته باشد و هم از لحاظ صوتی و هوشمندی کمبودی حس نکند. طبیعتاً این همه ویژگی قیمت بالایی هم دارد و Evo جزو گزینههای گرانقیمت به شمار میرود.
- NAD و Bluesound (مانند NAD M10 V3 و Bluesound Powernode): NAD یکی از پیشگامان ترکیب هایفای سنتی با استریم مدرن است. NAD Masters M10 V3 را میتوان گل سرسبد آمپلیفایرهای هوشمند دانست: ۲x100W توان مداوم (کلاس D هیبرید) صفحه لمسی ۷ اینچ، DAC بسیار باکیفیت ESS Sabre کالیبراسیون Dirac Live، ورودی HDMI eARC، ورودی Phono و مجموعهای از ورودیهای دیگر همگی در ابعادی کوچک جای گرفتهاند). این دستگاه از پلتفرم BluOS استفاده میکند که هم در محصولات NAD و هم در برند Bluesound (زیرمجموعه NAD) به کار رفته است. BluOS یکی از معدود سیستمهایی است که حتی قابلیت راهاندازی سینمای ۴٫۱ بیسیم با دو دستگاه M10 یا ترکیب با ساوندبار Pulse دارد. اگر چه NAD M10 دستگاه گرانی است، اما نشان میدهد که تکنولوژی چقدر پیشرفت کرده که یک آمپلیفایر همهکاره بدون هیچ کمبودی میتواند اینچنین جمعوجور باشد. در سمت مقرونبهصرفهتر، Bluesound Powernode (نسخه جدید Node با آمپ داخلی) گزینه جالبی است: آمپ ۲x80W با بلوسی که همه امکانات استریم (از جمله hi-res 24bit و MQA) را پشتیبانی میکند. Powernode تقریباً نصف قیمت M10 را دارد چون صفحه نمایش و برخی تجملات را ندارد، اما برای بسیاری از کاربران عادی کیفیت صدای همرده آمپلیفایرهای $1000 را با امکانات کامل شبکهای فراهم میکند. همچنین Bluesound مدل Powernode Edge را به تازگی عرضه کرده که توان کمتر (۲x40W) و قیمت پایینتری دارد و برای سیستمهای ثانویه یا آپارتمانهای کوچک ایدهآل است.
- گزینههای اقتصادی و DIY: در کنار برندهای نامبرده، اگر بودجه محدودتری دارید یا اهل پروژههای DIY هستید، بازار آمپلیفایرهای استریو کوچک چینی/محلی هم داغ است. برای مثال دستگاههای برند Arylic (مانند A50+) با قیمت کمتر از ۲۰۰ دلار امکانات جذمیعی چون آمپ ۲x50W، ماژول Wi-Fi و بلوتوث، ایرپلی و Spotify Connect را فراهم میکنند یا WiiM Amp که محصول جدیدی است، با هزینه حدود ۳۰۰ دلار یک آمپ ۲x50W کلاس D با پشتیبانی از Alexa و Google Home، ورودی HDMI ARC و استریمینگ چنداتاقه ارائه میدهد. البته این دستگاهها شاید از لحاظ کیفیت ساخت یا پشتیبانی به پای برندهای بزرگ نرسند، ولی برای ورود به دنیای آمپلیفایرهای هوشمند با هزینه کم گزینه بدی نیستند. همچنین بردهای آمپلیفایر DIY مجهز به ماژولهای وایفای (مثل سری Up2Stream) در فروشگاههای آنلاین موجودند که به شما امکان میدهند آمپلیفایر سنتی خود را به یک آمپ هوشمند تبدیل کنید
جمعبندی
امپلیفایر هوشمند خانگی تلفیقی از کیفیت صدای سیستمهای هایفای سنتی با راحتی و انعطاف دنیای مدرن است. این دستگاهها برای کاربرانی طراحی شدهاند که میخواهند بدون دردسر اضافه، از موسیقی و فیلم با بهترین کیفیت ممکن لذت ببرند و در عین حال از امکاناتی نظیر پخش آنلاین، کنترل بیسیم و چندفضایی بهرهمند شوند. در این مقاله دیدیم که امپلیفایر هوشمند چگونه کار میکند، چه فناوریهایی در آن به کار رفته و چه تفاوتهایی با آمپلیفایرهای قدیمی دارد. همچنین مزایا (از جمله راحتی بالا، کاهش سیمکشی، یکپارچگی) و معایب (مثل هزینه بیشتر و وابستگی به نرمافزار) را برشمردیم. برای خریداران نکات مهمی مانند توان، ورودیها، پلتفرم نرمافزاری و سازگاری با نیاز مطرح شد تا انتخابی آگاهانه داشته باشند. در نهایت به چند نمونه موفق در بازار اشاره کردیم که هر کدام رویکردی در این زمینه دارند – از برندهای تخصصی صوت گرفته تا غولهای تجهیزات الکترونیکی.
با در نظر گرفتن همه این مطالب، اگر خانهای هوشمند و آیندهنگر میخواهید که موسیقی و صدا در آن نقش پررنگی دارد، یک امپلیفایر هوشمند قطعاً سرمایهگذاری ارزشمندی خواهد بود. چه برای گوش سپردن به نوای موسیقی دلخواهتان در هر گوشه خانه، چه برای غرق شدن در فیلم و بازی، این دستگاهها آمادهاند تا تجربه شنیداری شما را متحول کنند. زمان آن رسیده که از مرزهای قدیمی فراتر بروید و سیستم صوتی خود را نیز هوشمند کنید!